زینب اسماعیلی: اگر به شرایط بغرنج منطقه نگاه کنیم متوجه میشویم سیاستخارجی چه دوره سختی در پیش دارد. برای مواجهه با نقشه بنیامین نتانیاهو و رییس جمهور احتمالا تندروی امریکا، نیاز داریم که حتما دولتی بر سر کار بیاید که بدون سرگیجه و رادیکالیسم، مسیری را انتخاب کند که به نفع مردم باشد. محمد علی سبحانی کارشناس ارشد سیاست خارجی که سالها در حوزه منطقه کار کرده، معتقد است «این شرایط ظرافت و هنرمندی مینیاتوری میخواهد که بهطور مستقیم با خود اسراییل و حامیان اسراییل مواجه نشویم.»
این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
در مناظرههای نامزدهای ریاست جمهوری در بحث سیاستخارجی تا حدودی مواضع نسبت به مسایل این حوزه مشخص شد. به نظر شما چقدر پارامترهای بررسی شده،واقعبینانه بود؟
با ورود آقای ظریف به کمپین انتخاباتی آقای پزشکیان، بحث سیاستخارجی در مناظرهها و بحثهای مرتبط با برنامه کاندیداها پررنگ شد. میتوان گفت تنها کاندیدایی که بالاترین و دقیق ترین معرفی برای یافتن راه حل شرایط سخت کنونی از طریق دیپلماسی و با برنامه سیاست خارجی داشت، کمپین دکتر پزشکیان بود.خود دکتر پزشکیان هم دیدگاه قابل قبول و خوبی دارد. آقای پزشکیان دو مساله را کنار هم مطرح کرد. یکی بحث وحدت ملی و دیگری بحث سیاست خارجی متوازن و متعادل و کمککننده به سفره مردم و بهبود وضعیت معیشت مردم. این دقیقا همان چیزی است که در شرایط حاضر به آن نیاز داریم.
در بیست سال گذشته دوره آقای احمدی نژاد را داریم که سیاستخارجی تهاجمی را پیگیری میکرد و در آن دوره ۶، ۷ قطعنامه گرفتیم که البته یکی از کاندیداها یعنی جناب جلیلی در تحمیلشدن قطعنامهها و به وجود آمدن آن شرایط علیه کشور نقش موثر و مهمی داشت. باید گفت سیاستهایی که ایشان دنبال میکرد منجر به آن تحریمها شد که اتفاقات سختی برای کشور به حساب میآید.
آقای پور محمدی هم خوب به مشکل اشاره کردند و راهحلهایی هم مطرح کردند، خیلی هم شجاعانه و دقیق صحبت کردند اما وضعیت کمپین و صحبتهای پزشکیان و با حضور ظریف به نظر می آِید تبیین درستتری از نیازهای آتی کشور در ارتباط با سیاستخارجی وجود دارد. به نظر می آید نمره قبولی در این زمینه کاملا متعلق به آقای پزشکیان است.
آقای جلیلی که خودشان را در شرایط فعلی طلبکار مسایل مربوط به سیاست خارجی کشور نشان میدهند در صحبتهای آقایان ظریف، پزشکیان و پورمحمدی مشخص شد که سیاستخارجی خود جلیلی، نگاه و روشی که در دوره مسولیت مذاکرات هستهای داشت عامل بزرگی هم برای صدور قطعنامهها بوده و هم برای به نتیجه نرسیدن مذاکرات احیای برجام. به نظرم مردم با رای ندادن به جلیلی پاسخ خود به عملکرد ایشان را میدهند.
هر چه عمیق میشویم می بینیم یک جریان پوپولیستی هست که زیر بار مسولیت خود در شرایط سخت واقعی نمیرود و به جای اینکه پاسخ دهند چرا نگذاشتند شرایط کشور عوض شود طبکار و متهم کننده دیگران هستند.
خود کاندیداها این نکته که یک علت مشکلات موجود شکست مذاکرات احیای برجام بوده را همه قبول کردند اما اینکه عامل آن چه جریانی بوده و چقدر این در گرفتاریهای زندگی مردم نقش دارد را نمیپذیرند. اما در این مناظرهها برای مردم مشخص شد که چه کسانی باعث شدند مذاکرات به نتیجه نرسید. در دولت دوم روحانی کارشکنیهای زیادی توسط جریانی که میخواست انتخاب ۱۴۰۰ را به هر شکلی برنده شود، ایجاد شد. جریانی که از چهار کاندیدای پوششی یا همفکر یا هم خط این داستان پیگیری شد و در این مناظرهها سعی میکنند از اسم آقای رییسی که در آن حادثه ناگوار جانش را از دست داده و مردم فضای عاطفی نسبت به ایشان پیدا کردهاند، سوءاستفاده کنند. مردم متوجه شدند اگر دنبال شرایطی هستند که ظرفیت سیاستخارجی به توسعه کشور و بهبود معیشت مردم کمک کند، باید به آقای پزشکیان رای دهند.
با تحولات بزرگی در منطقه مواجه هستیم و نقشه امریکا و اسراییل برای منطقه میتواند شرایط را پیچیدهتر کند. به نظر شما کاندیداها چقدر برای شرایط فعلی منطقه تصویر واقعبینانهای دارند؟
ما در مساله سیاستخارجی در شرایط حساسی هستیم؛ به دلیل مساله غزه ، انتخابات امریکا و وضعیت نابسامانی که برجام پیدا کردهاست. دولت آقای رییسی علیرغم اینکه سعی میکرد گفتوگوهای برجامی را به نتیجه برساند ولی ما دیدیم که کار دشواری بود و به نتیجه نرسیدند.
در شش ماه پایانی دولت آقای روحانی امکان احیای برجام فراهم بود اما متاسفانه فرصت از دست رفت و فدای یک جریان انتخاباتی شد و منجر به انتخاب رییسی شد. فرصت هر گونه حضور جریان اصلاح طلبی هم گرفته شد. در آن انتخابات مردم هم امکان این را نداشتند که به کاندیدایی قدرتمند رای بدهند. کسیکه شرایط را درک کند و بتواند برجام را به نتیجه برساند. البته شرایط دنیا هم فرق کرد. جنگ اوکراین و بحث غزه هم رخ داد که باعث شد امکان به نتیجه رسیدن احیای برجام به وجود نیاید. اسراییلیها ازاین شرایط سوءاستفاده کردند و روسها هم برخورد منفعت طلبانهای داشتند و اجازه هرگونه بهبود رابطه ایران و غرب را ندادند.
برای عبور از این شرایط، راه درست راهی است که قبلا میرفتیم و الان یک اجماعی وجود دارد که بهترین راه همان برجام و گفتوگو با طرفهای برجامی است. شخصا معتقدم بدون یک گفتوگوی جدی با امریکاییها این کار سخت است. دوبار شانس پیگیری برجام را داشتیم یک بار ظریف انجام داد و شرایط بهتر شد که می رفت شرایط اقتصاد و تجارت کشور بهتر شود که با خروج ترامپ از برجام فرصت از دست رفت. بار دوم هم شش ماه قبل از انتخابات ۱۴۰۰ بود که همه چیز فراهم بود برای امضای نهایی برجام که امکان پذیر نشد. من بدون اینکه با ملاحظه انتخاباتی صحبت کنم، از نظر یک امر کارشناسی عرض میکنم هر کسی که پیروز دولت بعد شد باید اولویتش بازگشت گفتوگوهای برجامی و احیای این توافق باشد.
تحولاتی که در پیش داریم از جمله انتخابات امریکا و موعد سررسید قطعنامه ۲۲۳۱ به نظر میرسد که باید سیاستخارجی دولت با برنامهریزی جدی طراحی شود. شما فکر میکنیم کانیداها برنامه درستی برای این وضعیت دارند.
مساله منطقه به مساله بغرنج تقریبا غیرقابل حلی تبدیل شده است. این شرایط ظرافت و هنرمندی مینیاتوری میخواهد در عینحالی که نمیتوانیم از اینهمه ظلم و جنایت اسراییلیها چشم پوشی کنیم در حالیکه دنیا علیه رفتارهای اسراییلی خیزش پیدا کرده است.
در عین حال که ایران شرایط خاصی علیه این پرونده دارد باید به شکلی وارد موضوع شود که بهطور مستقیم با خود اسراییل و حامیان اسراییل مواجه نشود. البته این کار بسیار سختی است و نیازمند همفکری همه جانبه ارکان کشور؛ دولت، مجلس، نیروهای نظامی و امنیتی دارد. راه حل اول رسیدن به وحدت نظر ،حول این محور باشد که اولویت اصلی ما، منافع، امنیت و اقتصاد کشور و بهبود زندگی مردم باشد.
به دلیل شرایط خاص ایران در پرونده خاورمیانه کار بسیار سخت و حساسی است که به نظرم دیپلماتهای کارکشتهای مثل اقای ظریف و آقای خرازی میتوانند از عهده آن برآیند. آقای خرازی در دوره ریاست جمهوری سید محمد خاتمی، سیاست خارجی را بسیار خوب اداره کرد و توانست روابط سازندهای با کشورها داشته باشد. به نظرم با تیم آقای پزشکیان این اتفاق شدنی است و این گونه نیست که بگوییم راه حلی وجود ندارد. اینکه بگوییم راه حلی وجود ندارد چیزی است که اسراییل میخواهد. متاسفانه اسراییل با بسیاری از صداهای داخلی کشور همساز است و با رادیکالشدن موضع ایران میتوانند دنیا را جذب سیاست ایران هراسی خودشان کنند.
بعضی رفتارهای تند داخلی، خوشامد اسراییلیهاست. ملاحظه میکنید که آن زمانکه بحث میدان بدون هماهنگی دیپلماسی فعالیت میکرد، آنها چقدر در ایران هراسی موفق بودند. اسراییل توانسته بود با کشورهای اطراف ما روابطی ایجاد کند که ایران را تحت فشار قرار دهد از جمله رابطه با آذربایجان و کشورهای خلیج فارس.
اسرائیل مایل است که ایران سیاست رادیکال داشته باشد. از سوی دیگر مواضع یکجانبه و تند داخلی موجب میشود امریکا و غرب به راحتی حرف های ضد ایرانی اسراییل را بپذیرند. از آتشزدن سفارتخانه و پرتاب موشک با شعار محو اسراییل که معلوم نبود با چه هدفی انجام شد.
اساسا اسراییل از انتخاب رییس جمهور تندرو استقبال میکند چون اینگونه در اجرای پروژه ایران هراسی با کمترین هزینه موفق میشود. سال ۷۶ اسراییل و منافقین از انتخاب سیدمحمد خاتمی، عصبانی شدند.
باید تاکید کنم که سیاست خارجی و داخلی از هم قابل تفکیک نیست، سیاست خارجی جهانی و بینالمللی ما، قابل تفکیک از سیاست ما در سایر بخشها نیست. ما باید یک سیاست ایرانی داشته باشیم که منطبق بر توازن در سطح بینالمللی، توازن با کشورهای منطقه، سیاست تعاملی نه تهاجمی باشد. باید خطاهایی شبیه اینکه در جنگ روسیه و اوکراین، پشت روسیه ایستادیم و اوپا را از دست دادیم را اصلاح کنیم.
همه اینها در صورت روی کار آمدن یک دولت اصلاح طلب شدنی خواهد بود.
۳۱۱۳۱۱